گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:صد مُهر می نهم به لب گفت و گوی دل تا گَرد غم به شِکوه نجنبد ز روی دل

❈۱❈
صد مُهر می نهم به لب گفت و گوی دل تا گَرد غم به شِکوه نجنبد ز روی دل
دامن به سلسبیل نیالاید آن که او در چشمه سار درد کند شست و شوی دل
❈۲❈
بگداختیم مرهم و الماس ریختیم آن بر مراد راحت و این در گلوی دل
با صد غم آشناست دلم، دست ازو بدار ترسم غمی عنان تو گیرد به بوی دل
❈۳❈
تا چند عمر در غم و اندیشه بگذرد برداشتیم دست غم از زیر و روی دل
عرفی به یک دو جرعه خون، بیخودی نمود هرگز نخورده بود شراب سبوی دل

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها