عرفی:دردی که به افسانه و افسون رود از دل صد شعبده انگیز که بیرون رود از دل
❈۱❈
دردی که به افسانه و افسون رود از دل
صد شعبده انگیز که بیرون رود از دل
ممنونم از این شیوه که هر جور که کردی
اندیشه نکردی که مرا چون رود از دل
❈۲❈
آن به که به دل ره ندهم روز سلامت
آن ها که در آشوب شبیخون رود از دل
از بس که دل سوخته ام تشنهٔ صلح است
هر جور که فردا کنی، اکنون رود از دل
❈۳❈
عرفی ره مجنون مرو، این درد نه دردی است
کز بیهده گردیدن هامون رود از دل
کامنت ها