گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:چه غم ز رفتن این است، می کشد اینم که غم تو به بازیچه می برد دینم

❈۱❈
چه غم ز رفتن این است، می کشد اینم که غم تو به بازیچه می برد دینم
فروغ آیینه ام بی چراغ مجلس نیست کجاست سرمه کش دیدهٔ خدا بینم
❈۲❈
امام شهر که مستم ندیده، حیران بود بیا بگو به تماشا، کنون که رنگینم
ز من فراغت فردوس دور باد که من بساط ماتمیان بر فراغ می چینم
❈۳❈
ز نور ناصیهٔ من صباح می تابد شبی که دختر زر بود شمع بالینم
چکد ز هر سر مویم هزار چشمهٔ زهر از آن به چشم دل اهل درد شیرینم
❈۴❈
هزار غم سر غم کرده ام ولی در دل غم تو ریشه فرو کرد، می کشد اینم
روم به میکده، عرفی، که بشکنم توبه مباد محتسب از دل بیرون کند کینم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها