عرفی:ماتشنگی به دجله و جیحون نمی دهیم یک العطش به صد قدح خون نمی دهیم
❈۱❈
ماتشنگی به دجله و جیحون نمی دهیم
یک العطش به صد قدح خون نمی دهیم
آب حیات از لب ما می چکد ولی
صد چشمه زهر هست که بیرون نمی دهیم
❈۲❈
شد رام تازیانهٔ ما توسن جنون
دیگر عنان فتنه به گردون نمی دهیم
اهل زمانه را هوس آب خضر و بس
کس را خبر ز چاشنی خون نمی دهیم
❈۳❈
بیداری از طبیعت موزون به ما رسید
کز بیم دل به قامت موزون نمی دهیم
دیوانه است عرفی و معموره دشمنی
ویرانه را به ملک فریدون نمی دهیم
کامنت ها