گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:مستم دگر این بیخودی از بوی که دارم دیوانگی از غمزهٔ جادوی که دارم

❈۱❈
مستم دگر این بیخودی از بوی که دارم دیوانگی از غمزهٔ جادوی که دارم
ای دل ز جنونم گله داری، عجب از تو همسایگی فتنه ز پهلوی که دارم
❈۲❈
مست آمده ام از عدم ای جمع بگویید دامن ز که در چینم و دل سوی که دارم
جانم به لب ار درد و مسیحا نزند دم دانسته که بهبود ز داروی که دارم
❈۳❈
مرهم به علاج آمده، زنهار مگویید کاین زخم به اندازهٔ بازوی که دارم
فردا که دل از حور بهشتم نگشاید دانند دو عالم که غم روی که دارم
❈۴❈
در دیدهٔ من حُسن فروریزد و حیرت باز این سر شوریده به زانوی که دارم
عرفی طلبی جرعهٔ مقصود و نگویی کاین گرم روی بر اثر خوی که دارم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها