گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:دل ر ا چه می دهی که به دارالشفا بریم این مرغ بسمل از دم تیغت کجا بریم

❈۱❈
دل ر ا چه می دهی که به دارالشفا بریم این مرغ بسمل از دم تیغت کجا بریم
یاران مدد کنید که از وادی جنون دیوانه دل گرفته به دارالشفا بریم
❈۲❈
این مایه معصیت نه سزاوار بخشش است در حشر انتظار شفاعت چرا بریم
این آبرو که صاف شراب خجالت است صد ره به خاک ریخته، دیگر کجا بریم
❈۳❈
ما تاب انفعال نداریم، جور بس لازم شود، مباد که نام وفا بریم
همت ببین که وقت شبیخون احتیاج امیدهای کشته به پیش دعا بریم
❈۴❈
بازار دوستت به دو عالم کجا برند جهدی کنیم و چشم و دل آشنا بریم
عرفی غمین مشو که فلک دادش آمدست آمد که هر چه برده به یک نفس وا بریم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها