گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:مسازم نا امید از خود، چو گشتم مبتلای تو که محروم از تمام خوبرویانم برای تو

❈۱❈
مسازم نا امید از خود، چو گشتم مبتلای تو که محروم از تمام خوبرویانم برای تو
در آن صحرا که گیرد هر شهیدی دامن قاتل بود دست کسی و دامن شرم و حیای تو
❈۲❈
شدی بهر فریبم سر گران با عز و خوشحالم که آگه نیست آن غافل نهاد از شیوه های تو
تبسم گونه ای فرما و عمر جاودانم ده که باشد لذتی گیرم ز درد بی دوای تو
❈۳❈
زمین جوش آشنا در می خوری، دانسته ای گویا که می سوزم ازین غیرت که هستم آشنای تو
چو فردا جانم آمد سوی تن از سینهٔ تنگم دهند آواز غم هایش که این جا نیست جای تو
❈۴❈
نه با جذب تو کم روزی است، نی در شوق من نقصان اگر این ها ی دردم باز دارد از قفای تو
علاج شوق عرفی کردی از وصل و برم غیرت که دردش می کند داروی بیماری فزای تو

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها