گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است

❈۱❈
جنگ آتش، آشتی آتش، مدارا آتش است خوش سر و کاری از آن بدخو مرا با آتش است
باده خواهی باش تا از خم برون آرم، که من آن چه در جام و سبو دارم، مهیا، آتش است
❈۲❈
با که گویم سر این معنی که نور حسن دوست با دماغ ما گل و در چشم موسی آتش است
هم سمندر باش و هم ماهی که در جیحون عشق روی دریا سلسبیل و قعر دریا آتش است
❈۳❈
دوست را محکوم کس دیدن بود جانسوزتر ور نه در جان زلیخا، شرم و سودا، آتش است
حسن جنسی نیست کانرا سیم و زر باشد بها خان و مان کاروانی از این جا آتش است
❈۴❈
عرفی از اندیشه ی بیهوده باز آ ، چاره نیست سر نوشت ما بهشت جاودان یا آتش است

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیرحسین الهیاری
2014-11-17T11:48:12
بیت ششم مصرع دوم پس از کلمه ی "کاروانی" یک "را " نیاز است که گویا در تایپ از قلم افتاده است .