عرفی:تا بدانی که دوستدار کشی نکشی چون من، ار هزار کشی
❈۱❈
تا بدانی که دوستدار کشی
نکشی چون من، ار هزار کشی
تا کی از عشوه نیم مستان را
بشکنی جام و در خمار کشی
❈۲❈
آتشم زن که زنده گردم باز
گر چو شمعم هزار بار کشی
تا به کی این عروس عصمت را
عقد بندی و در کنار کشی
❈۳❈
عشق را شو، که خویش را ترسم
در شبیخون روزگار کشی
در قیامت کند گل افشانی
بلبلی که در بهار کشی
❈۴❈
ترسم ای عشق مهربان که مرا
سر به زانوی غمگسار کشی
مردم از شوق، ای دعا وقت است
که کشی تیغ و انتظار کشی
❈۵❈
منت قتلم ار کنی قسمت
دو جهان را به زیر بار کشی
به تماشا طلب ترحم را
عرفی خویش را چو زار کشی
کامنت ها