عرفی:تا خط به گرد آن لب شیرین شمایل است ابر میان عیسی و خورشید حایل است
❈۱❈
تا خط به گرد آن لب شیرین شمایل است
ابر میان عیسی و خورشید حایل است
از گل چه گونه پای به اندیشه بر کشم
کاندیشه این چه در ره او، پای در گل است
❈۲❈
از کفر عشق باز ندارم که روز حشر
آموزگار کفر من است آن که سائل است
در ملک عشق کس نشناسد غم معاش
سنگ و سفال کوجه ی ما پاره ی دل است
❈۳❈
آن کو به راه کفر چو عرفی شتاب کرد
فرسنگ های کعبه به دنبال محمل است
کامنت ها