عرفی:نگفتن و نشنودن زبان و گوش من است هزار نغمه گره در لب خاموش من است
❈۱❈
نگفتن و نشنودن زبان و گوش من است
هزار نغمه گره در لب خاموش من است
می ای که می رود امروز در گلوی دو کون
کمینه جرعه ی ته شیشه های دوش من است
❈۲❈
به محفلی که اسیران کشند خون جگر
سرود انجمن افغان نوش نوش من است
نوای صور که گویند مرده زنده کند
حکایتی است وگر هست هم نوای من است
❈۳❈
نهم جنازه ی عرفی به دوش، می نازم
که ساق عرش محبت به دوش من است
کامنت ها