عرفی:بحر هنر ، حکیم ابوالفتح ، کان فضل ای آنکه جز بمنهج اولی نیامدی
❈۱❈
بحر هنر ، حکیم ابوالفتح ، کان فضل
ای آنکه جز بمنهج اولی نیامدی
هم سیرت تو زیور دین است کو بشکل
جز نقشبند زینت دنیا نیامدی
❈۲❈
کی بود کز چمن بچمن در بهشت جاه
نازک نهال رفتی و طوبی نیامدی
صد زیب یافت انجمن خاک و هیجگاه
از روزن قمر بتماشا نیامدی
❈۳❈
نفروخت مشت خاک طمع هیچکس که تو
با گنج شایگانش بسودا نیامدی
چون معن گفت مظهر باذل منم بگو
کز مجمع مظاهر اسما نیامدی
❈۴❈
بر صحن آسمان چو فرود آمدی ز بام
جز توتیای چشم ثریا نیامدی
آمد هما ردیف تو براشهب وجود
درسلک نظم دهر مقفا نیامدی
❈۵❈
از غایت یگانگیت در هجوم شوق
اندیشه را بذهن مثنی نیامدی
یکشب نرفت گزهوس اتصال تو
صدره بخواب زهره و شعری نیامدی
❈۶❈
فردوس منظرا ، فلک آرای مسندا
ای آنکه جز بکام احبا نیامدی
میجوشد از لبم سخنی گوش کن که تو
جز نکته پرور دم عیسی نیامدی
❈۷❈
رفتی بصید همره جمشید روزگار
گفتی که اینک آمدم اما نیامدی
از بسکه ناامید ز زود آمدن شدم
گویم بخود بسهو که فردا نیامدی
❈۸❈
گرشاه مانع است میا گرچه گویمت
کز شوق مردم و بتماشا نیامدی
ور داغم از کرشمه دیر آمدن کنی
این بس که پیش از آدم و حوا نیامدی
❈۹❈
باز آی و سایه بر سرما کن که درجهان
فارغ ز ننگ تربیت ما نیامدی
کامنت ها