عرفی:آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم کش برگ و بر ز اخگر و طیرش سمندر است
❈۱❈
آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم
کش برگ و بر ز اخگر و طیرش سمندر است
آن روضه ام که هر شجرش راکه باغبان
آبش ز خون دل ندهد خشک و بی بر است
❈۲❈
آن پای تا بسر همه زخم و جراحتم
کورا بخواب عافیت ، الماس بستر است
آن خسته ام که در تب صفر او جوش خون
فصادش ، آتش جگر و شعله نشتر است
❈۳❈
آن هدهدم که در چمن لاله زار عشق
تاجش ز شعله شجر طوربرسر است
آن تیغ آب داده ز هر ملامتم
کش پای تاسر از اثر زخم جوهر است
❈۴❈
آن شعله دوست هیزم خشکم که خاک وی
صندل فروش ناصیه عودوعنبر است
آن کشتیم که بر زبر بحر شعله موج
آشوبگاه موجه طوفانش معبر است
❈۵❈
آن بحر جوهری طلب و تشنه دوستم
کش برق موج و آبله سینه گوهر است
آن کشته ام که در دهن زخم های او
قناد خانه های لبالب ز شکر است
❈۶❈
آن عالمم کش از زبر عرش تاثری
اشیا بدون صورت نوعی ، مصور است
آن ره نوردوادی بیت المقدسم
کوراصدای عطسه جبریل رهبر است
❈۷❈
کوته کنم عبارت و معنی کنم دراز
آن بلبلم که نغمه زن باغ حیدر است
کامنت ها