عرفی:ای همه عین تو و پاک از همه نقد وجود از تو و خاک از همه
❈۱❈
ای همه عین تو و پاک از همه
نقد وجود از تو و خاک از همه
چشمه هستی دو عالم تویی
من که انا الحق زنم، آن هم تویی
❈۲❈
نغمه طراز چمن وحدت است
زیور شبه تو محالیت است
ذات تو مفتون اثر های تو
علم تو حیران تماشای تو
❈۳❈
صورت از آوازه جود تو مست
معنی از اوصاف تو کوتاه دست
از تو بود روز و شب الفت گرای
عنبر وکافور مهم دوش سای
❈۴❈
عطر بهار از تو معنبر اساس
شاهد باغ از تو معطر لباس
طبع تحمل ز تو آرام گیر
گوش تغافل ز تو زیبق پذیر
❈۵❈
عقل ببازاز تو کاسد متاع
عشق ببزم تو پریشان سماع
نرگس شهلای ز جام تو مست
طرف کله زان برعونت شکست
❈۶❈
دست بلا از تو گراید بخون
روی حیا از تو بود لاله گون
شاهد ایمان ز تو بس رو سفید
کفر سیه رو ، زتو مست امید
❈۷❈
کیسه بری را بطمع داده
خشک لبی را بورع داده
سینه حصار غم دل کرده
میکشدم عقل و بحل کرده
❈۸❈
رهبر کوی تو عبودیت است
تاج صفات تو الوهیت است
بودی اگر همچو تویی در وجود
پیش تو بردی بعبادت سجود
❈۹❈
حسن عبودیت مشتی خیال
کز چه شما رد بدر ذوالجلال
یا قدری مایه از زندگی
یا بشان چاشنی بندگی
❈۱۰❈
وه که بر این طایفه ناتمام
لطف حلال است و سیاست حرام
کون و مکان طی کن و بگذار حلم
باز بر اسباب عمل را بعلم
❈۱۱❈
زرد کن این نه چمن تازه را
سرد کن آهنگ شش آواز را
هفت نذر و از طیران باز دار
مرغ اثر شان عدم آواز دار
❈۱۲❈
سنگ بر این شیشه سیماب زن
شمع شفق شعشعه در آب زن
دشنه بهرام بر آر از غلاف
سینه دستور فلک بر شکاف
❈۱۳❈
انجمن دهر بروب از صبا
دست سقق نیز بشوی از ضیا
آینه صبح فرو بر بشام
این قدح شیر بر افکن ز بام
❈۱۴❈
شمع مسیحا بره باده نه
مهر فنا بر لب ایجاد نه
برگ اجابت ز دعا واستان
رایحه گل ز صبا واستان
❈۱۵❈
جلوه معنی ز صور باز گیر
در ره وحدت روشن باز گیر
تا کند این زمزمه هر مشت خس
کی تو سزاوار بهشتی و بس
❈۱۶❈
مستی وکیفیت مستی توئی
مستی و اندازه هستی توئی
در حرم راز تو محرم تو بس
جلوه بخود کن که تو را هم تو بس
❈۱۷❈
ما همه لب تشنه فرمان تو
برگ رضا بسته ز بستان تو
شاد نشینان ملول توایم
نامزد رد و قبول توایم
❈۱۸❈
زهر غم و شهد طرب نعمت است
هر چه دهی مایه صد منت است
منت جاوید تو برهان ما
نور تو در سینه ایمان ما
❈۱۹❈
سینه عرفی حرم راز توست
کبک دلش زخمی شهباز توست
مرهمش از زخم کهن دور باد
درد پذیرنده ناسور باد
کامنت ها