عرفی:زمن نبود فغانی که دوش میکردم نصیحت غم روی تو گوش میکردم
❈۱❈
زمن نبود فغانی که دوش میکردم
نصیحت غم روی تو گوش میکردم
فغان نه شیوه اهل دلست ای بلبل
وگرنه من زتو افزون خروش میکردم
❈۲❈
گرم بمجمع افسردگان قدم میرفت
بناله همه را شعله نوش میکردم
زصد وصال نیاید شب آنچه من بخیال
زشیوه های تو با عقل و هوش میکردم
❈۳❈
چنان حلاوت لعل تو می ستودم دوش
که نیش را متأثر زنوش میکردم
اگر بر ازفشانی لبم اجازت داشت
چها بعابد طاعت فروش میکردم
❈۴❈
نهم باینهمه تردامنی همان عرفی
که عیب زاهد پشمینه پوش میکردم
کامنت ها