عرفی:لطفت گهر عتاب بشکست دل رایت اضطراب بشکست
❈۱❈
لطفت گهر عتاب بشکست
دل رایت اضطراب بشکست
بدمست من آستین برافشاند
پیمانه آفتاب بشکست
❈۲❈
زلفت بجهان فکنده آشوب
در دیده فتنه خواب بشکست
پیغام وصال در دماغم
صد شیشه پرگلاب بشکست
❈۳❈
این ناله که در جگر شکستیم
سیخیست که در کباب بشکست
صد گوهر راز وقت اظهار
از غایت اضطراب بشکست
❈۴❈
گفتی که دلت شکسته کیست
در زیر لبم جوآب بشکست
عرفی دل ما چو طره یار
در پنجه پیچ و تاب بشکست
کامنت ها