عرفی:زو چه میخواهی دلاگر نازوا استنغناست هست بیوفا تنهاست دارو رنجش بیجاست هست
❈۱❈
زو چه میخواهی دلاگر نازوا استنغناست هست
بیوفا تنهاست دارو رنجش بیجاست هست
ایکه گوئی با اسیران شیوه های او چهاست
ناز هست و عشوه هست و هر چه رادارست هست
❈۲❈
حال ما آن نازنین گرچه بداند نیست لیک
هر قدر گویند مستغنی و بی پرواست هست
چون فروزی عالمی راوه چه کم دار زحسن
چهره زیباست داری قامت رعناست هست
❈۳❈
درد او در سینه میماند چه غم گرجان برد
آنچه ما را باعث آن آرمید نهاست هست
عرفی از بزمت اگر زاری کند بیوجه نیست
ناله بی اختیار و گریه بیجاست هست
کامنت ها