اوحدی:این باغ سراسر همه پر باد وزانست جنبیدن این شاخ درخشان همه زانست
❈۱❈
این باغ سراسر همه پر باد وزانست
جنبیدن این شاخ درخشان همه زانست
او را نتوان دید، که صورت نپذیرد
هر چند که صورتگر رخسار رزانست
❈۲❈
بس رنگ بر آرد ز سر این خم پر از نیل
آن خواجه، که سر جملهٔ این رنگ رزانست
آن عقل، که بر هر غلط انگشت نهادی
در صنعت آن کار که انگشت گزانست
❈۳❈
صد رنگ ببینیم درین باغ به سالی
کین چیست؟ بهار آمد و این چیست؟ خزانست
هر لحظه برون آید ازین صفه نباتی
کندر هوس او شکر انگشت گزانست
❈۴❈
ای اوحدی، انگور خود از سایه نگهدار
تا غوره نماند، که شب میوه پزانست
کامنت ها