گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:پیداست حال مردم رند، آن چنان که هست خرم دلی که فاش کند هر نهان که هست

❈۱❈
پیداست حال مردم رند، آن چنان که هست خرم دلی که فاش کند هر نهان که هست
می‌خواره گنج دارد و مردم بر آن که: نه زاهد نداشت چیزی و ما را گمان که هست
❈۲❈
مؤمن ز دین برآمد و صوفی ز اعتقاد ترسا محمدی شد و عاشق همان که هست
سود جهان به مردم عاقل بده، که من از بهر عاشقی بکشم هر زیان که هست
❈۳❈
خلقی نشان دوست طلب می‌کنند و باز از دوست غافلند به چندین نشان که هست
ای محتسب، تو دانی و شرع و اساس آن قانون عشق را بگذار آن چنان که هست
❈۴❈
ای آنکه یاد من نرود بر زبان تو از بهر یاد تست مرا این زبان که هست
نامرد را مراد بهشتست ازان جهان ما را مراد روی تو از هر جهان که هست
❈۵❈
گر گفته‌اند: نیست مرا با تو دوستی مشنو ز بهر من سخن دشمنان، که هست
بیچاره آنکه خاک کف پای دوست نیست ای من غلام خاک کف پای آن که هست
❈۶❈
آشفته را گواه نباشد به عاشقی زنگ رخش ز دور ببین و بدان که هست
گر زانکه اوحدی سگ تست، از درش مران او را بهر لقب که تو دانی بخوان که هست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر نظری
2017-04-03T14:43:46
در بیت ماقبل آخر به جای زنگ، رنگ درست است.