گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هست نتوان گفت که در قالب او جانی هست

❈۱❈
هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هست نتوان گفت که در قالب او جانی هست
باز جستیم و نشد روشن ازین چار کتاب آیت این نمک و لطف که در شانی هست
❈۲❈
دیو را درد تو در کار کشد، زانکه به حسن تو پری داری، اگر مهر سلیمانی هست
تا جهان پرده برانداخت ز روی تو، بریخت زنگ هر نقش که بر صفهٔ ایوانی هست
❈۳❈
هر طرف باغی و هر گوشه بهشتی باشد خانه‌ای را که در و مثل تو رضوانی هست
مدعی گر ز رخت معجزه خواهد، بنمای با که روشن‌تر ازین حجت و برهانی هست؟
❈۴❈
هم تو باشی به تناسخ که: دگر باز آیی دیدن مثل ترا هیچ گر امکانی هست
بی‌خیال تو شبی دیدهٔ ما خواب نکرد با کسی گرچه نگفتیم که: مهمانی هست
❈۵❈
از تنور دل ما دود برآید، بدو چشم مگر این نوح ندانست که: توفانی هست؟
اگر، ای سایهٔ رحمت، نظری خواهی کرد نقد را باش، که محتاجم و حرمانی هست
❈۶❈
که پسندد که: به درد تو در آییم از پای؟ دست ما گیر، اگرت مکنت درمانی هست
تو به دندان منی، از همه خوبان، گر چه اوحدی را نتوان گفت که: دندانی هست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها