گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:چه شد آن سرو سهی؟ کز لب این بام برفت که به یک دیدن او از دلم آرام برفت

❈۱❈
چه شد آن سرو سهی؟ کز لب این بام برفت که به یک دیدن او از دلم آرام برفت
چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟ که رواج شکر و قیمت بادام برفت
❈۲❈
به دلش بر بنهادیم و به جان پرسیدیم تا نگویی تو که: بی پرسش و اکرام برفت
جام در دست گرفتیم به یاد دهنش می به شرم لب او چون عرق از جام برفت
❈۳❈
نتوانم شدن از سایهٔ دیوارش دور که توانم ز تن و قوتم از کام برفت
ای صبا، از دهن او خبری بارسان که به امید تو ما را همه ایام برفت
❈۴❈
دوست در ولولهٔ آن که: چو قاصد برسد دشمن اندر طلب آن که: چه پیغام برفت؟
دل ما را به چه پرسی که: چرا شد بر او؟ حاجتش بود، به آوازهٔ انعام برفت
❈۵❈
هر کرا بر سر ازین درد بلایی نرسید نتوان گفت که: او نیک سرانجام برفت
تن که از خنجر او کشته نشد، مردارست دل که بر آتش او پخته نشد، خام برفت
❈۶❈
ما خود آن دانه ندیدیم که این مور برد بلکه مرغی نشنیدیم کزین دام برفت
گرچه سر گشته بسی دارد و عاشق بسیار ازمیان همه در عشق مرا نام برفت
❈۷❈
اوحدی گر ز بر او برود معذورست کز لبش کام نمی‌دید و به ناکام برفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها