گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:زلف ترا بدیدم و مشکم ز یاد رفت هر کو به دام زلف تو اندر فتاد رفت

❈۱❈
زلف ترا بدیدم و مشکم ز یاد رفت هر کو به دام زلف تو اندر فتاد رفت
بر بوی باد زلف تو شب روز می‌کنم دردا! کز اشتیاق تو عمرم به باد رفت
❈۲❈
روزی اگر ز زلف تو بندی گشوده‌ام بر من مگیر، کان به طریق گشاد رفت
گفتی که: بامداد مراد تو می‌دهم زان روز می‌شمارم و صد بامداد رفت
❈۳❈
دل را غم تو زهر جفا داد و نوش کرد جان از کف تو شربت غم خورد و شاد رفت
ظلمی که از غم تو گذشتت بر سرم رخ بازکن، که آن همه عدلست و داد رفت
❈۴❈
گر اوحدی ز دست برفت ای، پسر، چه باک؟ اندر زمانه هر که ز مادر بزاد رفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علیرضا ب
2016-04-20T16:21:33
بیت یکی مانده به آخر 《گفتت》 اشتباهه《 گفتست》 درسته
علیرضا ب
2016-04-20T16:23:05
عذر خواهی میکنم منطورم 《 گذشتست》 به جای 《 گذشتت》 بود