گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:از پیش دیده رفتی و نقش از نظر نرفت جان را خیال روی تو از دل به در نرفت

❈۱❈
از پیش دیده رفتی و نقش از نظر نرفت جان را خیال روی تو از دل به در نرفت
این آتش فراق، که بر می‌رود به سر از دیگ سینه در عجبم کو به سر نرفت!
❈۲❈
آخر که دید روی تو، ای مشتری لقا کش در غم تو ناله به عیوق در نرفت
دوشم چه دود دل که ازین سینه برنخاست؟ و امشب چه اشک خون که ازین چشم تر نرفت؟
❈۳❈
پیغام ما کجا رسد آنجا؟ که نزد تو باد صبا نیامد و مرغ بپر نرفت
این جا که چشم ماست به جز سیم اشک نیست وآنجا که گوش تست به جز ذکر زر نرفت
❈۴❈
شد مست و بی‌خبر دل ازین باده و هنوز این جا خبر نیامد و آنجا خبر نرفت
گفتی که: اوحدی به فریبی چرا بماند؟ پیش تو آمد او، که بجای دگر نرفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمدرضا
2013-02-14T04:06:38
درود بر شما. مصرع دوم بیت اول به جای "جان را"، "جانا" صحیح نیست؟ این مصرع اینگونه معنای خود را از دست داده است.
مجتبی
2017-12-30T23:29:49
به نظرم وزن شعر به وزن (فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن) نزدیک تر است.