اوحدی:زهی! شب نسخهای از زلف و خالت تراز کسوت خوبی جمالت
❈۱❈
زهی! شب نسخهای از زلف و خالت
تراز کسوت خوبی جمالت
حروف نقش چین را نسخه کرده
مسلسل گشتن زلف چو دالت
❈۲❈
به نام ایزد، چه فرخ فالم امروز!
که دیدم طلعت فرخنده فالت
اگر بودی مرا در دست مالی
نمیبودم بدین سان پایمالت
❈۳❈
بسی گندم نمایی می کنی، لیک
نشاید شد بدینها در جوالت
تو میگوئی که که: من ما هم، ولیکن
من مسکین ندیدم جز بسالت
❈۴❈
نگشتی اوحدی همچون خیالی
اگر در خواب میدیدی خیالت
کامنت ها