گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد کیست در عشق تو کو غصه ز من بیش ندارد

❈۱❈
حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد کیست در عشق تو کو غصه ز من بیش ندارد
دوش گفتی که: فلان از سر تیغم نبرد جان بزن و مرد مخوانش که سری پیش ندارد
❈۲❈
سر درویش فدا شد به وفا در قدم تو پادشه‌زادهٔ ما را سر درویش ندارد
قد او تیر بلا، غمزهٔ او ناوک فتنه یارب، این ترک چه تیریست که در کیش ندارد؟
❈۳❈
واعظ شهر مرا گفت که: دل با سخنم ده چون دهد دل بتو بیچاره؟ که باخویش ندارد
همچو نارم بکفید از غم سیب ز نخش دل دل مخوانش تو، که او عقل به اندیش ندارد
❈۴❈
اوحدی را چو تو باشی، چه غم از جور رقیبان؟ زانکه از تیغ نترسیده غم از نیش ندارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها