اوحدی:نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد کو چو لبت پستهای به قند بر آرد
❈۱❈
نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد
کو چو لبت پستهای به قند بر آرد
صید چو آن زلف چون کمند ببیند
پیش رود، سر به آن کمند برآرد
❈۲❈
بر چمن و سبزه آفتی مرسادش
باغ، که سروی چنین بلند بر آرد
پیش من آن خاک پر ز لعل، که روزی
گرد خود از نعل آن سمند بر آرد
❈۳❈
سینه سپند تو گشت و آتش سودا
تا به کجا بوی این سپند بر آرد؟
بر دل ریشم، شبی که دیده بگرید
خط تو آن را به ریشخند بر آرد
❈۴❈
جان مرا چون محبت تو پسندید
گر ندهم، سر به ناپسند برآرد
بیخ که دست غمت به سینه فرو برد
از دل من شاخ پر گزند بر آرد
❈۵❈
اوحدی از بند هر دو کون برآید
گر دل او را لبت ز بند برآرد
کامنت ها