گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:طراوت رخت آب سمن تمام ببرد رخت ز گل نم و از آفتاب نام ببرد

❈۱❈
طراوت رخت آب سمن تمام ببرد رخت ز گل نم و از آفتاب نام ببرد
غلام کیستی، ای خواجهٔ پری‌رویان؟ که دیدن تو دل از خواجه و غلام ببرد
❈۲❈
همی گذشتی و برمن لبت سلامی کرد سلامت من مسکین بدان سلام ببرد
به هیچ چوب سرمن فرو نیامده بود غم تو آمد و از دست من زمام ببرد
❈۳❈
چو آفتاب ترا از کنار بام بدید پگاه تر علم خویش را ز بام ببرد
نسیم صبح ز زلف تو نافه‌ای بگشود به نام تحفه فرو بست و تا به شام ببرد
❈۴❈
ز رشک روی تو گل سرخ گشت و کرد عرق چو رنگ روی ترا باد صبح نام ببرد
امام شهر چو محراب ابروی تو بدید سجودکرد، که هوش از سر امام ببرد
❈۵❈
حکایت من و زلف تو کی تمام شود؟ که هر چه داشتم از دین و دل تمام ببرد
به عام و خاص بگفت اوحدی حدیث رخت به صورتی که دل خاص و عقل عام ببرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها