اوحدی:باد بویی از دو زلفت وام کرد سوی چین آورد و مشکش نام کرد
❈۱❈
باد بویی از دو زلفت وام کرد
سوی چین آورد و مشکش نام کرد
غمزهٔ آهووش گو افگنت
تیر غم در دیدهٔ بهرام کرد
❈۲❈
دانهٔ خالی، که بر رخسار تست
پای ما را بستهٔ این دام کرد
قامت من چون الف بود از نشاط
آن الف را دام زلفت لام کرد
❈۳❈
نازنینا، صبح ما را همچو شام
فتنهٔآن لعل خون آشام کرد
توسن دل، گرچه تندی مینمود
عاقبت چشم تو او را رام کرد
❈۴❈
آتش روی تو ما را سخت سوخت
گر چه کار اوحدی را خام کرد
کامنت ها