گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هوست معتکف خانهٔ خمارم کرد عشقت از صومعه و مدرسه بیزارم کرد

❈۱❈
هوست معتکف خانهٔ خمارم کرد عشقت از صومعه و مدرسه بیزارم کرد
خاطرم را ز حدیث دو جهان باز آورد لب لعل تو به یک عشوه، که در کارم کرد
❈۲❈
شورها در سر و با خلق نمی‌یارم گفت زخمها بر دل و فریاد نمی‌یارم کرد
می‌شنیدم که: شود نیک به شربت بیمار شربتی داد خیال تو، که بیمارم کرد
❈۳❈
من ندانم سبب گرم و گدازی که مراست تا چه زورست و تعدی که چنین زارم کرد؟
سایه‌ای بودم و عکس تو بپوشید مرا ذره‌ای بودم و نور تو پدیدارم کرد
❈۴❈
دیده تا باز گشودم بتو، اندیشه ببست در به روی همه و روی به دیوارم کرد
آنکه اندر عقب من به تعبد کوشید بعد ازین حال ندانست که انکارم کرد
❈۵❈
مرده بودم، به سخن‌های تو گشتم زنده خفته بودم، صفت حسن تو بیدارم کرد
بادهٔ هر که چشیدم سبب مستی بود اوحدی زان قدحی داد، که هشیارم کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2017-03-11T10:08:59
خفته بودم، صفت حسن تو بیدارم کردبه به