اوحدی:چو دل شد زان او هرگز نمیرد چو خورد از خوان او هرگز نمیرد
❈۱❈
چو دل شد زان او هرگز نمیرد
چو خورد از خوان او هرگز نمیرد
به سر میگردم از عشقش، چو دانم
که سرگردان او هرگز نمیرد
❈۲❈
تن عاشق بمیرد در جدایی
ولیکن جان او هرگز نمیرد
به دردش گر دلم زین پیش میمرد
پس از درمان او هرگز نمیرد
❈۳❈
تنم را پر شود پیمانهٔ عمر
ولی پیمان او هرگز نمیرد
به زندان عزیزی در شد این دل
که در زندان او هرگز نمیرد
❈۴❈
روان اوحدی را هست حکمی
که بیفرمان او هرگز نمیرد
کامنت ها