گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:فتنه از چرخ و قیامت ز زمین برخیزد اگر آن چشم کمان کش به کمین برخیزد

❈۱❈
فتنه از چرخ و قیامت ز زمین برخیزد اگر آن چشم کمان کش به کمین برخیزد
ای بسا خانه! که بر اسب شود تنگ و سوار تا سواری چو تو از خانهٔ زین برخیزد
❈۲❈
چشم و رخسار پریوش، که تو داری امروز روز فردا مگر از خلد برین برخیزد
باغبان قد ترا دید و همی گفت به خود: سرو دیگر چه نشانیم؟ گر این این برخیزد
❈۳❈
بهر بوسیدن پای تو سر و روی مرا سر آن نیست که از روی زمین برخیزد
تخت ضحاک تو داری، که دو گیسوی دراز چون دو مارت ز یسار و ز یمین برخیزد
❈۴❈
آنکه سرمست شبی پیش تو بتواند خفت نیست هشیار که تا روز پسین برخیزد
قد و بالای چنان راست مخالف ز چه شد؟ با دل من که چو گویم: بنشین برخیزد
❈۵❈
ماه تا روی ترا دید و برو دل بنهاد بیم آنست که با مهر به کین برخیزد
در سر زلف تو هر چینی شهری هندوست که شنید این همه هندو؟ که ز چین برخیزد
❈۶❈
اوحدی را به رخت دل نه شگفت ار برخاست که به روی تو عجب نیست که دین برخیزد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها