گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد صید ندیدم ز بند او، که رها شد

❈۱❈
آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد صید ندیدم ز بند او، که رها شد
با دگران سرکشی نمود و تکبر سرکش و بیدادگر به طالع ما شد
❈۲❈
رنج که بردیم باد برد و تلف گشت سعی که کردیم هرزه بود و هبا شد
نوبت آن وصل را که وعده همی داد هیچ به فرصت نگه کرد و قضا شد
❈۳❈
دل ز برم برد و زهره نیست که گویم: آن دل سرگشته را که برد و کجا شد؟
گر کندم قصد جان دریغ ندارم کام من آمد چو کام دوست روا شد
❈۴❈
با همه جوری دلم نداد که گویم: اوحدی از هجر او شکسته چرا شد؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2015-10-11T04:07:22
مصراع دوم بیت چهارم نگه نکرد صحیح است