اوحدی:مستیم و مستی ما از جام عشق باشد وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد
❈۱❈
مستیم و مستی ما از جام عشق باشد
وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد
خوابی دگر ببینیم هر شب هلاک خود را
وین شیوه دلنوازی پیغام عشق باشد
❈۲❈
بیدرد عشق منشین، کندر چنین بیابان
آن کس رود به منزل کش کام عشق باشد
درمان دل نخواهم، تا درد مهر هستم
صبح خرد نجویم، تا شام عشق باشد
❈۳❈
نشکفت اگر ز عشقش لاغر شویم و خسته
کین شیوه لاغریها در یام عشق باشد
بیش از اجل نبیند روی خلاص و رستن
در گردنی، که بندی از دام عشق باشد
❈۴❈
روزی که کشته گردم بر آستانهٔ او
تاریخ بهترینم ایام عشق باشد
مشنو که: باز داند سر نیازمندان
الا کسی که پایش در دام عشق باشد
❈۵❈
از چشم اوحدی من خفتن طمع ندارم
تا پاسبان زاری بر بام عشق باشد
کامنت ها