گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را

❈۱❈
دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را در بر رخم چه بندی؟ بگشای مشکلم را
پایم به گل فروشد، تا چند سر کشیدن؟ دستی بزن برآور این پای در گلم را
❈۲❈
دستم چو شد حمایل در گردن خیالت پنهان کن از رقیبان دست حمایلم را
بردند پیش قاضی از قتل من حکایت او نیز داد رخصت، چون دید قاتلم را
❈۳❈
جز مهر خود نبینی در استخوان و مغزم گر زانکه بر گشایی یک یک مفاصلم را
وقتی که مرده باشم، گر مهر مینمایی بر آستان خود نه تابوت و محملم را
❈۴❈
تا نقش مهر خویشم بر لوح دل نوشتی یکسر به باد دادی تحصیل و حاصلم را
عیبم کنند یاران در عشقت ای پریرخ دیوانه ساز بر خود یاران عاقلم را
❈۵❈
از غل و بند مجنون دیگر سخن نگفتی گر اوحدی بدیدی قید و سلاسلم را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها