گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:بیدلان را چاره از روی دلارامی نباشد هر که عاشق گردد، او را در دل آرامی نباشد

❈۱❈
بیدلان را چاره از روی دلارامی نباشد هر که عاشق گردد، او را در دل آرامی نباشد
پخته‌ای باید که: داند سوختن در عشق خوبان بر چنین آتش گذشتن کار هر خامی نباشد
❈۲❈
از سر کوی تو راه باز گشتن نیست ما را وین کجا داند کسی کش پای در دامی نباشد؟
سر که من دارم به نام تست هم پیش تو روزی صرف خواهم کرد، تا بر گردنم وامی نباشد
❈۳❈
زندگانی خوش کجا باشد؟ که از لعل تو ما را پرسشی هرگز نخواهد بود و پیغامی نباشد
تا چه منظوری؟ که چیزی در نظر هرگز نیاری تا چه معشوقی؟ که کس را از لبت کامی نباشد
❈۴❈
عذر خاموشی چه دارم؟ هم بباید گفت چیزی گر نمی‌گویی دعایی، کم ز دشنامی نباشد
گر چه بر ما حکم داری، جور کمتر کن، که هرگز شاه را بر بندگان بهتر ز انعامی نباشد
❈۵❈
اوحدی را بنده کردی نام، ازین ننگی ندارد بنده را گر راست می‌پرسی تو خود نامی نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها