گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هر که او عاشق آن روی بود صبر نداند عاشق خویشتنست آنکه ازو صبر تواند

❈۱❈
هر که او عاشق آن روی بود صبر نداند عاشق خویشتنست آنکه ازو صبر تواند
گر ببینند رخ و قد ترا بید گل، ای بت گل خجالت برد و بید عرقها بچکاند
❈۲❈
بیم آنست که: یاد لب شیرین تو روزی همچو فرهاد به صحرا و به کوهم بدواند
شربت وصل تو هرکس بچشیدند ولیکن سر آن نیست که یک قطره بما نیز چشاند
❈۳❈
بر رخم عشق تو نقشیست به خونابه نوشته وین چنین نقش که داند؟ که چو آبش بنخواند
گر کسی باز کند پیرهن از شخص ضعیفم در میان من و موی تو تفاوت بنداند
❈۴❈
از سر طرهٔ شبرنگ تو، روزی که بمیرم گر نسیمی بدمد، از گل من گل بدماند
چشم من در غم دیدار تو از گریه چنان شد که گرش نیم شبی راه دهم سیل براند
❈۵❈
نامهٔ درد دل و قصهٔ اندوه فراقم خود گرفتم که نویسم،که به عرض تو رساند؟
می‌روی خرم و همراه تو دلهاست ولیکن گر بدین شیوه دوانی تو، بسی دل که نماند
❈۶❈
اوحدی را تو ز بند خود اگر باز رهانی نه همانا که: سر خود ز کمندت برهاند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها