گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هر که در حلقهٔ زلف تو گرفتار بماند همچو من سوخته و خسته دل و زار بماند

❈۱❈
هر که در حلقهٔ زلف تو گرفتار بماند همچو من سوخته و خسته دل و زار بماند
دل من، کو گرو مهر ببرد از همه کس از دغا باختن چشم تو عیار بماند
❈۲❈
عمر من در سرکار تو رود، می‌دانم خود پدیدست که: از عمر چه مقدار بماند؟
اگر از پای در آییم به سر باید رفت ننشینیم که دست طلب از کار بماند
❈۳❈
خرقه پوشیده که زنار بیندازد گبر من به می خرقه گرو کردم و زنار بماند
هیچ شک نیست که: بسیار بماند سخنم سخن سوختگان بود که بسیار بماند
❈۴❈
اوحدی، خون دلت گر بخورد دوست مرنج تا نگویند که: از یار دل یار بماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها