گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟

❈۱❈
نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟
اگر نه دامن از گوهر بریزد چون فلک شاید که هر صبحی تو برخیزی چو خورشید از کنار او را
❈۲❈
دلم لعل لبت بر دست، اگر پوشیده می‌داری من اینک فاش می‌گویم! به نزدیک من آر او را
مجو آزار آن بیدل، که از سودای وصل تو دلش پیوسته در بندست و جان در زیر بار او را
❈۳❈
سر زلفت پریشانی بسی کرد، از به چنک آید بده تا بی و بر بند و به دست من سپار او را
بحال اوحدی هرگز نکری التفات اکنون چو می‌گویی، غلام ماست، یاری نیک دار او را
❈۴❈
نگاهی کن درو یک بار و او را بنده خود خوان گذاری کن برو یک روز و خاک خود شمار او را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن حیدرزاده جزی
2016-06-17T02:55:22
در بیت 5 از به جای ار ثبت شده است .
فرهاد
2018-11-23T21:54:43
با سلام در بیت ششم. بحال اوحدی هرگز نکردی التفات اکنون. در پناه خدا