گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:هر نفسی عشق او بی‌دل و دینم کند آتش سودای او خاک زمینم کند

❈۱❈
هر نفسی عشق او بی‌دل و دینم کند آتش سودای او خاک زمینم کند
نور بپاشد ز روی، باز بپوشد به موی بیدل از آن می‌شوم، عاشق ازینم کند
❈۲❈
تا بگشایم به دم، بند طلسم قدم نام بزرگین خود نقش نگینم کند
گر بگزیند مرا از پی کشتن بود زان نشود شادمان دل که گزینم کند
❈۳❈
گر بگشایم ز لب مهر خموشی دمی روی چو مهرش سبک میل به کینم کند
رخ چو به کار آورم، طاق دو ابروی او با غم و با درد خود جفت و قرینم کند
❈۴❈
هر غم و رنجی که هست بر دل من مینهد این همه دانی که چه؟ تا همه بینم کند
هم شب اول که دل طرهٔ او دید ، گفت: زلف کمند افگنش قصد کمینم کند
❈۵❈
چون به کمان غمش دست کشیدن برم آخر کار، اوحدی، در پی اینم کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها