گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:در بند غم عشق تو بسیار کسانند تنها نه منم خود، که درین غصه بسانند

❈۱❈
در بند غم عشق تو بسیار کسانند تنها نه منم خود، که درین غصه بسانند
در خاک به امید تو خلقیست نشسته یک روز برون آی و ببین تا به چه سانند؟
❈۲❈
عشاق تو در پیش گرفتند بیابان کان طایفه ده را پس ازین هیچ کسانند
کو محرم رازی؟ که اسیران محبت حالی بنویسند و سلامی برسانند
❈۳❈
با محتسب شهر بگویید که: امشب دستار نگه‌دار، که بیرون عسسانند
ای دانهٔ در، عشق تو دریاست ولیکن افسوس ! که نزدیک کنار تو خسانند
❈۴❈
شاید که ز مصرت به هوس مرد بیاید خود مردم این شهر مگر بی‌هوسانند
با جور رقیبان ز لبت کام که یابد؟ من ترک بگفتم که عسل را مگسانند
❈۵❈
ای اوحدی، از لاشهٔ لنگ تو چه خیزد؟ کندر طلب او همه تازی فرسانند
افسوس! که در پای تو این تندسواران بسیار دویدند و همان باز پسانند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها