گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟ راز سر گردان عاشق پیشهٔ غم کشته را؟

❈۱❈
با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟ راز سر گردان عاشق پیشهٔ غم کشته را؟
آب چشم من ز سر بگذشت و می‌گویی: بپوش چون توان پوشیدن این آب ز سر بگذشته را؟
❈۲❈
جان شیرین منست آن لب، بهل تا می‌کشد در غم روی خود این فرهاد مجنون گشته را
آنکه روزی گر چمان اندر چمن رفتی برش باغبان از سرزنش می‌کشت سرو کشته را
❈۳❈
خال او حال مرا برهم زد و خونم بریخت با که گویم حال این خال به خون آغشته را؟
آسمان برنامهٔ عمرم نبشتست این قضا در نمی‌شاید نوشتن نامهٔ بنوشته را
❈۴❈
خاک کوی او بهشتم بود هشتم، لاجرم این زمان در خاک می‌جویم بهشت هشته را
کمتر از شمعی نشاید بود و گر سر می‌رود هم به پایان برد می‌باید سر این رشته را
❈۵❈
اوحدی خواهی که چون عیسی به خورشیدی رسی آتشی درزن، بسوز این دلق مریم رشته را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسین چمنسرا
2017-06-08T15:53:33
در بیت دوم : " چون توان پوشیدن این آب سر بگذشته را " ، " ز " اضافی است