گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:تو را که گفت که من بی‌تو می‌توانم بود که مرگ بادا گر بی‌تو زنده دانم بود

❈۱❈
تو را که گفت که من بی‌تو می‌توانم بود که مرگ بادا گر بی‌تو زنده دانم بود
اگر به پیش کسی جز تو بسته‌ام کمری گواه باش که: زنار در میانم بود
❈۲❈
درون خویش بپرداختم ز هر نقشی مگر وفای تو کندر میان جانم بود
هزار بار مرا سوختی و دم نزدم که مهر در جگر و مهر بر زبانم بود
❈۳❈
سکونت از من دل خسته در جدایی خود طلب مدار، که ساکن نمی‌توانم بود
بگفت راز دل اوحدی به مرد و به زن سرشک دیده، که در عشق ترجمانم بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمیدرضا
2008-10-25T09:45:44
در مصرع اول بیت اول «ترا که گفت؟ من بی‌تو می‌توانم بود» با «تو را که گفت که من بی‌تو می‌توانم بود» جایگزین شد.