اوحدی:میان ما و تو دوری به اختیار نبود مرا زمان فراق تو در شمار نبود
❈۱❈
میان ما و تو دوری به اختیار نبود
مرا زمان فراق تو در شمار نبود
گذار بود مرا با تو هر دمی ز هوس
به منزلی، که هوا را در آن گذار نبود
❈۲❈
حدیث گفتن و اندیشه از رقیبی نه
بهم رسیدن و تشویش انتظار نبود
به چند گونه مرا از تو بوسه بود و کنار
که هیچ گونه ترا از برم کنار نبود
❈۳❈
کنون ز هجر به روزی فتادهام، که درو
گمان میبرم که خود آن روز و روزگار نبود
هزار یار فزون داشتم، که هیچ مدد
ز هیچ یار ندیدم، چو بخت یار نبود
❈۴❈
نظر به کار دل او حدیث بود ولی
چه سود از آن؟ چو دل ساده مرد کار نبود
کامنت ها