گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:روزی کنی به سنگ فراقم جدا ز خود روزی چنان شوی که ندانم ترا ز خود

❈۱❈
روزی کنی به سنگ فراقم جدا ز خود روزی چنان شوی که ندانم ترا ز خود
من آشنای روی تو بودم، مرا ز چه بیگانه می‌کنی دگر، ای آشنا، ز خود؟
❈۲❈
هر گه که پر شود ز خیالت ضمیر من پر بینم این محله و شهر و سرا ز خود
وقتی به حال خود نظرم بود و این زمان گشتم چنان، که یاد نیاید مرا ز خود
❈۳❈
چون عاشق توام، چه برم نام خویشتن؟ چون درد من ز تست، چه جویم دوا ز خود؟
ای اوحدی، اگر نه جدایی ز سر کار او را بکوش تا نشناسی جدا ز خود
❈۴❈
غیر از تو هیچ کس نشناسم بلای تو سعیی بکن، که دور کنی این بلا ز خود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها