گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:شبم ز شهر برون برد و راه خانه نمود چو وقت آمدنم دیر شد بهانه نمود

❈۱❈
شبم ز شهر برون برد و راه خانه نمود چو وقت آمدنم دیر شد بهانه نمود
به خشم رفت و درین گردش زمانم بست چه رنجها که به من گردش زمانه نمود
❈۲❈
گهی ز چشمهٔ جنت مرا شرابی داد گهی ز آتش دوزخ به من زبانه نمود
چو مرغ خانه گرفتم درین دیار وطن که این دیار به چشمم چو آشیانه نمود
❈۳❈
اگر چه این همه فانیست کور گشت دلم چنانکه این همه فانیم جاودانه نمود
شبی به مجلس رندان شدم به می خوردن چه حالها که مرا آن می شبانه نمود!
❈۴❈
در آن میانه نشانی ز دوست پرسیدم مرا معاینه پیری از آن میانه نمود
چو روز شد همه شکر مغان همی گفتم که این فتوحم از آن بادهٔ مغانه نمود
❈۵❈
گناه داشتم، اما چو پیش دوست شدم به کوی خویشتنم برد وآشیانه نمود
به استانش چو گفتم که: در میان آرم کرانه کرد و رخ خویشم از کرانه نمود
❈۶❈
رخش ز دیدهٔ معنی به صورتی دیدم که صورت دگران بازی و بهانه نمود
چو پیش رفتم و گفتم که: من یگانه شدم به طنز گفت: مرا اوحدی یگانه نمود
❈۷❈
از آن غزال شنیدم به راستی غزلی که بر دلم غزل هر کسی ترانه نمود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Alborzzahedi alborziran۲۰۱۰@gmail.com
2022-04-15T05:15:16.7707461
درخشان ترین شعر اوحدی ست