گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:مرا گر ز وصل تو رنگی برآید رها کن، که نامم به ننگی برآید

❈۱❈
مرا گر ز وصل تو رنگی برآید رها کن، که نامم به ننگی برآید
عجب دان که از کارگاه ملاحت جهان را بینگ توینگی برآید
❈۲❈
بسی قرن باید که از باغ خوبی نهالی چنین شوخ شنگی برآید
چنان شکری، کز دهان تو خیزد مپندار کز هیچ تنگی برآید
❈۳❈
از آن زلف مشکین اگر دام سازی ز هر حلقه‌ای پالهنگی برآید
به امید صلح و کنار تو خواهم که هر شب مرا با تو جنگی برآید
❈۴❈
ز چنگت غمت هر دمی نالهٔ من به زاری چو آواز چنگی برآید
کمان جفا میکشی سخت و ترسم گریزان شوی چون خدنگی برآید
❈۵❈
بدو نام قربان من کرده باشی گر از کیش جورت ترنگی برآید
سراسیمه، گفتی: ندانم چرایی؟ بدانی، چو پایت به سنگی برآید
❈۶❈
صبوری کند اوحدی، کین تمنا از آن نیست کو بی‌درنگی برآید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها