گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار می‌آید درخت شوقم از برگش به برگ و بار می‌آید

❈۱❈
سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار می‌آید درخت شوقم از برگش به برگ و بار می‌آید
ز توفان خفتگان کوچه را آگاه دار امشب که سیل گریهٔ این دیدهٔ بیدار می‌آید
❈۲❈
حروف نامه‌ام بی‌نقطه آن بهتر که از چشمم بسست این قطره‌های خون که بر طومار می‌آید
نمی‌آید ز من کاری درین اندوه و سهلست این گر آن دلدار شهر آشوب من در کار می‌آید
❈۳❈
نگارینا، به خاک آستانت فخرها دارم نمیدانم چرا از من چنینت عار می‌آید؟
اگر بیچاره‌ای نزد تو می‌آید، مکن عیبش کمندش چون تو در خود میکشی ناچار می‌آید
❈۴❈
مپرس از اوحدی حال نماز و صوم و قرایی که مسکین این زمان از خانهٔ خمار می‌آید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها