اوحدی:دیریست که یار ما نمیآید پیغام به کار ما نمیآید
❈۱❈
دیریست که یار ما نمیآید
پیغام به کار ما نمیآید
هر کس به تفرجی و صحرایی
خود بوی بهار ما نمیآید
❈۲❈
ما را به دیار او نباشد ره
او خود به دیار ما نمیآید
کمتر ز سگیم در شمار او
زیرا به شمار ما نمیآید
❈۳❈
ای دل، بتو پیش ازین همی گفتم:
کین عشق به کار ما نمیآید
دولت همه جا برفت و باز آمد
هرگز بگذار ما نمیآید
❈۴❈
یک دم نرود که یاد او صد پی
اندر دل زار ما نمیآید
آن دام که ما نهادهایم، ای دل
در چشم شکار ما نمیآید
❈۵❈
ای اوحدی، از خوشی کناری کن
کان بت به کنار ما نمیآید
کامنت ها