گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:من کشتهٔ عشقم،خبرم هیچ مپرسید گم شد اثر من،اثرم هیچ مپرسید

❈۱❈
من کشتهٔ عشقم،خبرم هیچ مپرسید گم شد اثر من،اثرم هیچ مپرسید
گفتند که: چونی؟ نتوانم که بگویم این بود که گفتم، دگرم هیچ مپرسید
❈۲❈
فردا سر خود می‌کنم اندر سر و کارش امروز که با درد سرم هیچ مپرسید
وقتی که نبینم رخش احوال توان گفت این دم که درو می‌نگرم هیچ مپرسید
❈۳❈
بی‌عارضش این قصهٔ روزست که دیدید از گریهٔ شام و سحرم هیچ مپرسید
خون جگرم بر رخ و پرسیدن احوال؟ دیدید که: خونین جگرم، هیچ مپرسید
❈۴❈
از دوست به جز یک نظرم چون غرضی نیست زان دوست به جز یک نظرم هیچ مپرسید
از دست شما جامه دو صد بار دریدم خواهید که بازش بدرم هیچ مپرسید
❈۵❈
با اوحدی این دیدهٔ‌تر بیش ندیدیم بالله ! که ازین بیشترم هیچ مپرسید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احسان نوکندی
2019-08-05T15:34:53
این بیت خوانش صحیحش به چه صورت است؟از دست شما جامه دو صد بار دریدمخواهید که بازش بدرم هیچ مپرسیدبعد از "بدرم" علامت سوال بایست بیاید یا ویرگول؟