اوحدی:هر که از برگ و از نوا گوید مشنو: کز زبان ما گوید
❈۱❈
هر که از برگ و از نوا گوید
مشنو: کز زبان ما گوید
بندهٔ خانهزاد باید جست
کو ترا سر این سرا گوید
❈۲❈
آنکه از کوی آشنایی نیست
کی سخنهای آشنا گوید؟
چو مقامیست هر کسی را خاص
از مقامی که هست وا گوید
❈۳❈
دم ز چرخ فلک زند خورشید
ذره از خاک و از هوا گوید
مرد را در سلوک مرقاتیست
راز بر حسب ارتقا گوید
❈۴❈
آنچه در خرقه گفته بود آن پیر
طفل باشد که در قبا گوید
سخن از نیک میرود، بنویس
بچه پرسی که از کجا گوید؟
❈۵❈
چه غم از جبرییل دارد دل؟
که ز پیغمبر و خدا گوید
تا تو باشی و او به وقت سخن
تو جدا گویی، او جدا گوید
❈۶❈
این دویی از میان چو برخیزد
همه او گوید و سزا گوید
اوحدی پیش او چه داند گفت؟
رخ او را هم او ثنا گوید
کامنت ها